حدود 6 ماه پيش جواني در تونس خودسوزي كرد و آتشي كه او افروخت به جان ديكتاتورهاي عرب افتاد، كشورهاي عربي يكي پس از ديگري به پا خاستند و بهار عربي رقم خورد...
سالهاست كه در ايران، مردم، مظلومانه كشته ميشوند يا بهترين سالهاي عمرشان در زندانها تباه ميشود، تا كنون دهها نفرانتحار كردهاند و همين ديروز يك نفر در ميدان انقلاب خودسوزي كرد، امّا هيچ خبري نشد و هيچ خبري نميشود! چرا چنين است؟
چرا آتشي كه از جسم محمد بوعزيزي برخاست ديكتاتورهاي عرب را به آتش كشيد و جهان عرب را زنده كرد اما آتشهايي كه در كشور ما برانگيخته ميشود هروز ما را سردتر و سردتر ميكند؟...
كشورهاي عربي در خواب بودند و اقدام جوان تونسي آنان را بيدار كرد، اما مردم ما خواب نيستند، بلكه خود را به خواب زدهاند و بيدار كردن كسي كه خود را به خواب زده ممكن نيست.
«اين شب است آري شبي بس هولناك، ليك پشت تپه هم روزي نبود...».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر