۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

با اسلحه‌ها وداع كنيد!

به دنبال حوادث  اخير و درگيريهاي پژاك و سپاه، يكي از دوستان كُرد بنده مطلب زير را نوشته و برايم ارسال كرده و از من خواسته است آن را در وبلاگ درج كنم، من هم نوشته او را بدون تصرف در اينجا نقل مي‌كنم:

با اسلحه‌ها وداع كنيد!

"ايل بيگي جاف" عارف و شاعر كرد كه چند قرن پيش وقايع آينده ايران را به گونه‌اي دقيق و شگفت انگيز پيشگويي كرده است، آنگاه كه از جنگ ايران عراق و كشته شدن مردم در اين جنگ سخن مي‌گويد، نمي‌تواند اندوه خود را از اين وقايع(كه قرنها بعد از او به وقوع مي‌پيوندد، پنهان كند) بنا بر اين مي‌نويسد: « عيل بةيگي دي دلته‌نگ ئه‌بي» يعني: ايل بيگي از ديدن اين كشتارها اندوهگين است و دلش گرفته...  من نيز هرگاه خبر كشته شدن انسانها را مي‌شنوم، اندوهگين مي‌شوم و طبيعي است كه هرگاه پاي هموطنانم به ميان آيد، اندوه من بيشتر مي‌شود.
چند سالي است كه  حزبي به نام پژاك  پديد آمده و مدعي است كه مي‌خواهد با مبارزۀ مسلحانه و چريكي حقوق پايمال شدۀ كردها را باز ستاند، اين حزب داراي افكار و تمايلات كمونيستي  و از شاخه‌هاي حزب پ.ك.ك تركيه است. پژاك زماني فعاليت‌هاي خود را آغاز كرد كه احزاب سياسي و باسابقۀ كردستان ايران سالها پيش از آن بي‌حاصل بودن جنگ‌هاي مسلحانه را دريافته بودند و در جستجوي راه تازه‌اي براي ادامه مبارزه و در انديشۀ تغيير روش و وداع با اسلحه به سر مي‌بردند...
ظهور اين حزب پيش و بيش از آنكه براي كردستان سودي داشته باشد، براي جمهوري اسلامي سودمند واقع شد، زيرا زمينۀ از سرگيري سركوب كردها و پايمال كردن حقوق آنها را بار ديگر براي اين رژيم فراهم ساخت؛ به او مجال مظلوم نمايي داد و برايش فرصتي فراهم كرد تا گاه و ببگاه  در كردستان عراق به دخالت و جولان بپردازد و هر از چندي جوانان شايستۀ كرد را به بهانۀ انتساب به اين حزب به دار بباويزد.
من مايل نيستم دربارۀ اين حزب قضاوت كنم، امّا مي‌خواهم گوشه‌اي از واقعيّت‌ها را بازگويم و نيز پرسش‌هايي را كه مدّتهاست در ذهن بسياري از كُردها پديد آمده، مطرح سازم.
پيش از هرچيز متذكّر مي‌شوم كه من يك كرد هستم و هيچ گاه جنايات وحشيانۀ رژيم حاكم بر ايران را عليه كردها فراموش نخواهم كرد و همواره خواهم كوشيد در حد توان خويش با اين رژيم مبارزه كنم.
نخستين پرسشي كه مي‌خواهم از رؤساي پژاك بپرسم اين است: شما براي كُردستان چه كرده‌ايد؟ شما چندين سال است كه فعّاليت خود را آغازكرده‌ايد، در طول اين سالها هربار كه فرصتي برايتان پيش آمده به پادگاني مرزي يا گروهي سرباز و پاسدار بخت برگشته حمله كرده و چند نفر را كشته و با يا بدون تلفات از معركه گريخته‌ايد... هيچ انديشيده‌ايد كه اين كارها چه سودي داشته؟ آيا مي‌دانيد بلافاصله پس از اين حمله‌ها فشارهاي حكومت بر مردم بي‌دفاع كردستان افزوده شده؟ و هربار به بهانۀ تعقيب و مقابله با شما گروهي بي‌گناه به دام افتاده يا كشته شده‌اند؟
ـ هدف از حمله‌ها چيست؟ آيا هيچگاه نتايج اين حمله‌ها را بررسي كرده‌ايد؟ آيا به گرفتاريهاي اهالي مناطقي كه در آنجا به انجام عمليات مي‌پردازيد، فكر كرده‌ايد؟ آيا توانسته‌ايد از بمباران مناطق  مرزي كردستان  عراق ـ كه بلافاصله پس از اين حمله‌ها صورت مي‌گيرد ـ جلوگيري كنيد؟ بگذاريد دربارۀ يكي از حمله‌هاي شما كه در نزديكي شهر ما صورت گرفت سخن بگويم، در اين حمله بيش از 6 نفر كشته شدند كه بيشتر آنها سرباز بودند ـ و حتّی دو تن از اين سربازها كُرد(البته براي من كّرد و غير كرد تفاوتي ندارد) . مي‌گفتند يكي از سربازهاي فارس كه در اين حمله كشته شده ، كمتر از يك ماه به پايان سربازيش باقي مانده، من اندوه مردان شهر را از كشته شدن مظلومانۀ اين جوان ديدم و اشكهاي مادران را... وهنوز هم نمي‌دانم شما چگونه  به تخم كينه‌اي كه  از كردها در دل خانواده‌هاي قربانيان مي‌كاريد، نمي‌انديشيد، و چگونه هنوز نمي‌دانيد كه آزادي با آدم كشي و ترور به دست نمي‌آيد؟
هيچ مي‌دانيد كه بعد از يكي از حمله هاي شما چند طرح اقتصادي بزرگ ـ كه پس از تلاش بسيار براي يكي از شهرهاي كردستان به تصويب رسيده بود ـ  به يهانۀ اينكه منطقه امنيت ندارد، لغو شد؟ به اين خسارات فكر كرده‌ايد؟؟ 
ـ آيا به سرنوشت خانواده‌هايي كه فرزندان آنها را مي‌فريبيد و با خود به كوهها مي‌بريد و مجبورشان مي‌كنيد بي‌هدف اسلحه به دست بگيرند و به كشتن ديگران بپردازند و خود نيز قرباني شوند؛ فكر كرده‌ايد؟ دربارۀ انتقام‌جوييهاي رژيم از خانواده‌هاي  اين جوانان چيزي شنيده‌ايد؟ آيا مي‌دانيد برخي از اينها تنها نان آوران خانه‌هاي خود هستند و شما خانواده‌هاي آنها را ـ كه از سويي تحت ستم رژيم هستند ـ از سوي ديگر تحت ظلم و قشار مي‌گذاريد؟؟
بسياري از اينها جوان و نوجوان هستند، شما حتّي از نوجوانان كم سن و سال هم نمي‌گذريد، سن چريك‌هاي شما كه قرباني ناداني شماهايند غالبا كمتر از 25 و حتّی 22 سال است. شما چگونه به خود اجازه مي‌دهيد كه پيش از باليدن جوانان و پيش از آنكه فرصت انديشيدن و انتخاب راه پيدا كنند، آنها را اغفال كنيد و به كشتن دهيد؟؟
چگونه است كه شما پس از سالها آزمون و خطاي ديگر احزاب و در زماني كه آنها به ضرورت مبارزۀ مدني و پرهيز از خشونت پي برده‌اند، بدون توجه به تجربۀ مردم كردستان و احزاب ديگر به ميدان آمده‌ايد و گمان مي‌كنيد با افكار پوسيدۀ كمونيستي و با جنگهاي بي‌هدف و چريكي و با فريب دادن جوانان و بت سازي از رؤساي حزب، مي‌توانيد به رهبري كردها بپردازيد و مدعي آزادياختن كردستان شده‌ايد؟
آيا هيچ گاه دربارۀ پايگاه و جايگاه خود در ميان كردها تحقيق كرده‌ايد؟ گمان مي‌كنيد اعمال شما وعكس‌العملهاي  مشكوك جمهوري اسلامي از ديد كردها پنهان مانده است؟ آيا مي‌دانيد كه بعضي از عمليات‌هاي شما  براي رژيم ايران آنقدر خوشايند بوده كه گاهي حتّي از تعقيب چريك‌هايتان خودداري كرده و گاهي با تغافل و عمداً راه  آنها را به داخل شهرها گشوده است؟
مي‌دانيد چرا چنين مي‌كند؟؟ آبا زمان آن فرا نرسيده كه به اين مسائل فكر كنيد؟
ـ هيچ مي‌دانيد برخي از كساني كه شما آنها را به عنوان پاسدار مي‌كشيد جوانان بيچاره‌اي هستند كه در چند سال اخير از فرط فقر و براي فرار از فشار فزايندۀ بيكاري و عليرغم ميل باطني، ناگزير به استخدام سپاه درآمده‌اند و مجبور شده‌اند در مقابل مبلغي ناچيز جان خود را به خطر بيندازند؟ به راستي كشتن اين مظلومان بخت برگشته‌، چه سودي دارد؟ و خامنه‌اي ورژيم او از قتل آنان چه زياني مي‌بيند؟؟ براي جنايتكاران گردن كلفت سپاه چه اهميتي دارد؟ گمان مي‌كنيد جان ايرانيان براي اين جانيان ارزشي دارد تا از جان ستاني شما متأثر شوند؟
آيا نمي‌دانيد رژيم جنايتكار ايران سالهاست با بحران سازي زنده مانده و شما ـ خواه ناخواه ـ در اين راه او را ياري مي‌كنيد؟؟
 بيش از اين براي اين رژيم جنايتكار بهانه سازي نكنيد.
......
با اسلحه‌ها وداع كنيد و به راه‌هاي تازه‌تر فكر كنيد، بدانيد كه مي‌شود بدون اسلحه هم مبارزه كرد و پيروز شد، براي گشودن گره‌ها قبل از دندان به سراغ دستها برويد!